دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

عاشق ترین زائر

( عاشق ترین زائر ) 


شکرگویم باز گشتـم ، دیـده بگشـا ای بـرادر 

زائـرم بـر آستانـت ، پـورِ زهـرا ای بــــرادر

 

اَربعینـت را نمـُردَم ، دیـده ام الحمـــــدُلِله 

زارو خستـه با دلی پُر ، دیـده دریـا ای بـرادر

 

دشمنانت را نمودم ، خوارو بی اَرزش به خُطبه 

گشته دوزخ شام و کوفه ، با سُخنها ای بـرادر 


پس گرفتـم یادگـارِ ، مـادرم پیراهَنـــت را 

پخش گشتـه در مزارَت ، عطرِ زَهرا ای بـرادر 


باز گویـم از اسـارت ، بی پناهـی هایِ زینـب 

گریـه هایِ بی صدایـم ، نیمه شبهـا ای بـرادر

 

چند روزی را چگونه ، تَرک کـردم جسم پاکـَت 

نیم روزی پیـر گشتـم ، زار و تنهـا ای بـرادر

 

بعـد عباسـم گرفتـم ، پرچـمِ خونیـنِ لشکــر 

این سفـر همـراه باشـد ، آلِ طاهـا ای بـرادر

 

درد و دل دارم برایت ، آمدم از شـام و کوفـه 

گوشواره مَهد اصغر ، رفتـه یَغمـا ای بـرادر

 

شـرم دارم تـا بگویـم ، نازدانـه دختــرت را 

گشته پرپر در خرابـه ، از ستـم ها ای بـرادر

 

صورتش نیلی چو مادر،کتف و پهلویش شکسته 

دختـرت ماننـدِ مادر ، گشت زیبـا ای بـــرادر

 

نیمـه شبهـا در خرابـه ، صبـح کردم با رُقیـه 

مـی گرفتـش او بهانـه ، بهـرِ بابا ای بــرادر

 

چشم بگشا کن نظاره ، بر مَرارَت های ساجد 

شد جسـارت بر امـامِ ، کـانِ تقـوا ای بـرادر

 

صبرِ هر غم را توانم ، جُز اِهانـت های شامی 

سنگ ها میزد به رٲست ، نزدِ سقـا ای بـرادر

 

خادمـی بر زائرانـت ، آرزو شد بـر (حبیبـت) 

می نَهد بر دیده گانش ، خاکِ پاهـا ای بـرادر

 

.......حبیب رضائی رازلیقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

قالب غزل 

وزن 

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن 

بحر رمل مثمن سالم

  • حبیب رضائی رازلیقی
  • ۱
  • ۰

راحلان کوی عشق

( راحلان کوی عشق ) 


قافِله جا کَن شُده غافل دلِ مـن 

رفته چرا ؟ کرده فَنا حاصلِ مـن

 

بردلِ خود گفتم و خوابـَش نَبـرَد 

باده پرستی ،که شده مشکلِ من

 

مـی طلبـد دیـدنِ رُخ را دلِ مـن 

فکرِ وصالش که شـوَد قاتلِ مـن

 

مـن که ندارم پـرِ پـروازِ سفَـر 

کـرد گُــذر مـاه رُخِ راحـلِ مـن

 

رفـته به دیـدار ِرُخـَش قافلـه ها 

چشـم خمـاری زده خَنجـر دلِ من


همسفـرم رفتـه غریبـانـه اَگــر 

فرشِ قَـدَم هـا دلِ نـا قابـلِ مـن

 

هرکـه اگر نـوش کُند زیـن قـدَح 

خنده به لب تَرک کُنـد مَحفـلِ مـن

 

رفت سحَر موکـبِ دیـدار رُخـَش 

گِل بنشسته زِ چه رو مَحملِ من

 

بال و پَـرم گرچه شکستـه زِجَـفا 

پس نَکِشم پا ، که شوَد شاملِ من

 

پای نـدارم کـه شَـوَم یـارِ شمـا 

سینه ی پُر سوز شده واصلِ من

 

گو برسَد یـارِ سفـَر ، مانـده ام 

راه نِمـایـَد بـه دلِ کاهـلِ مـن

 

تشنه به آبی که ، حبیبـت نَرِسَـد 

اَوّل رَه گشتــه چـرا منـزلِ مـن


 ........حبیب رضائی رازلیقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

قالب شعر غزل 

وزن: 

مفتعلن مفتعلن مفتعلن 

بحر:رجز مسدس مطوی سالم

  • حبیب رضائی رازلیقی
  • ۱
  • ۰

لالهٔ لیلا

 ( لالهٔ لیلا )


مادر بلا گردون تـو ، ای نورِ چشمانـم علـی 

نازِ تو را من مُشتری ، ای مـاهِ تابانـم علـی

 

شیرم حلالت باشَدا، چون سربلنـدم کـرده ای 

بودی تو فخـرِ مادرت ، شمعِ فُروزانـم علـی

 

من آرزو هـا داشتـم ، بربـاد رفتـه جملگـی 

آتش به جانم افکَنی ، محزون و نالانـم علـی

 

شب ها نشستی تا سحر، خواندی برایم آیه ها 

طاقت ندارم بینمَت ، لَب تشنـه عطشانـم علـی

 

همنام حیـدر گویمَت، زیبا رُخَت چون مصطفـی 

آیـا شـود تـا بشنـوم؟ ، تفسیـرِ قـرآنـم علـی

 

ای اَکبرم اَکبر تو را ، کرده عَطـا بـر مـادرت 

در کربلا پرپر گلـم ، در خـون غلطانـم علـی

 

با خونِ دل اَشکم شود ، ممزوج ای شَهزاده ام 

چون رویِ ماهَت را شده ، باخون اَلوانم علـی

 

وقتی که میرفتی علی، دیدم تو را از پشت سر 

گویا که احمد میـرود ، ای پورِ شایانـم علـی

 

شَل باد دستی را که زد ، بر پیکرت تیـغِ جَفـا 

لب تشنه قربانی شدی ، فریاد و اَفغانم علی

 

عمری تورا با خونِ دل ، پروردَمَـت ماننـد گُـل 

لیلا شود مجنونِ تو ، سر گشتـه حیرانـم علـی

 

بودی مرا یک آرزو ، با دست خود دفنـم کنـی 

اقبالِ من یارم نشد ، من نوحه میخوانـم علـی

 

آرام در پیـش پـدر ، پاییــنِ پـا خـوابیـده ای 

بنگر "حبیبم "سالها ، نالان و سوزانـم علـی


شاعر:حبیب رضائی رازلیقی


 ــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ  ـ ـ ـ ـ


قالب غزل 

بحر رجز مثمن سالم وزن 

مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن


توضیح اینکه 

مابین ابیات میتوان بیتی را گنجاند که مستمعین همخوانی نمایند

مثال:

رودم علی  رودم علی

............سروِ خرامانم علی

  • حبیب رضائی رازلیقی