دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سوخته دل

بنام خدا
[سوخته دل]
پروانه به گرد شمع و، من درطلب یار
هردو دلباخته هستیم و،در اندیشه ایثار

پروانه اگرسوخت پرش،سوخته ام دل
درراه وصال هردوشدیم،زخمی وبیمار

جان را ببازد عاشق ، اگر براه معشوق
باختن در ره جانان ، بُوَد فتح آشکـــار

شوره زاران دلم، باران عشق بارّد اگر
برکند بنیان حسرت، رانمیماند حصــار

جام می عشق را، عاشق اگرسرکشیـد
رسمه که بی سرشود، یاکه ببالای دار

درشگفتم که چرا این دل شیدای[حبیب]
زگذشته نگرفت عبرت وبازی شده تکرار

               حبیب رضایی رازلیقی

  • ۹۴/۰۹/۲۰
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی