دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

قسم

( قسم )


خالقِ مهرِ فروزان را قسم 

وان خدایِ حّیِ سبحان را قسم


گر خدایـم آفریـده آدمـم

آدمی که گشته انسان را قسم


در بیابان هایِ دشتِ نینوا

آفتابِ گرم و سوزان را قسم


چرخشِ شمشیر ها در آسمان

تیغ ها بر دستِ شیران را قسم


بر تبسم هایِ خونینِ شهید

با لبی خشکیده عطشان را قسم


در کنارِ علقمه شد غرقِ خون

کانِ غیرت فضل و ایمان را قسم


کودکی شش ماهه سوزد از عطش

آن گلویش  زخمِ   پیکان را قسم


نعش اکبر در عبا پیچیده شد

شبه احمد  ماهِ  تابان را قسم


شد روان قاسم به میدان بی زِره

با پدر زان عهد و پیمان را قسم


نعل مرکبها زند نقشِ قمر 

وین بدن هایِ شهیدان را قسم


راس خونین را نگر بر نیزه ها

کان تلاوت هایِ قران را قسم


زینب است آن قهرمانِ کربلا

اُسوه درصبر است و ایمان را قسم


شاکریم بر ما عطا کرده خدا

چون رضا ، شاهِ خراسان را قسم


خواهرم الگویِ تو زهرا بوَد

در دو عالم فخرِ نسوان را قسم


از حجابت شد هراسان دشمنان

وان سلاحِ تیز و بُرّان را قسم


میرسد از رَه اِمامِ مُنتقم

حاضراست از دیده پنهان را قسم


سیّدی ما را (حبیبِ)دل بود

رَهبرم کان فخرِ ایران را قسم


.........حبیب رضائی رازلیقی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

قالب : غزل

وزن : فاعلاتن  فاعلاتن  فاعلن

بحر : رمل مسدس محذوف

  • حبیب رضائی رازلیقی