دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

  
" زبانحال امام بر بالینِ برادر "

.

بر صورتِ تو بوسه زده خاکِ بیابان
عاشق شده بر چشمِ سیاهت نُکِ پیکان

.

زیبا شده با خونِ جبین صورتِ ماهَت
پنهان مشو در پشتِ غبار ای مهِ تابان

.

خارج شدی از نهرِ فرات با لبِ تشنه
شرمنده شده ناله کند رودِ خروشان

.

افتادن بی دستِ تو از اسب به صورت
سوزد دل و جانم شده ام زار و پریشان

.

آید به مشام بویِ پدر ، عطرِ گلِ یاس
حیدر به فغان آمد و مادر شده مهمان

.

چشمانِ تورا پاک کند دخترِ طاها
گو بوسه زده شیرِ خدا بر لبِ عطشان

.

سقایِ حرم، اهلِ حرم تشنه یِ آبند
آبی برسان برلبِ خشکیده یِ طفلان

.

بعد از تو شوم بی کس و بی یاور و تنها
یورش بَرَد این قوم، رِسَد جنگ به پایان

.

٭
شب تا به سحر خامه شود یار و "حبیبم"
تا وقتِ اذان آه کشم از دلِ سوزان

.

هرگاه نوشتم به قلم نامِ ابوالفضل
جاری شده از دیده یِ من اَشک چو باران

.

شعر : حبیب رضائی رازلیقی

.............................................چند بیت آذری

آتدان یخیلوبسان یره ،   قارداش دور ایاقه
رحم ایله بالام اصغره ،  قارداش دور ایاقه

.

یاتما گوزون آچ ، قولسوز علم داریم ابولفضل
سقای حرم ، میر و سپهداریم ابولفضل

.

باشونن آخور قان، گوزوه پرده سالوبدی
زهرا آنامون، ناله سی عرشه اوجالوبدی

.

تپراقه دوشوبدور ایکی قول صبریمی آلدی
مشکین سووینا،  تشنه بالامون گوزی قالدی

.

  • ۹۹/۰۶/۰۱
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی