" کاروان در راه است "
.
گرچه بودم بی صدا، از دور مهمان خدا
.
سفره را بستند و دیگر رفت شبهایِ دعا
.
وای اگر آید محّرم موسمِ ماه عَزا
.
طاقتِ دوری ندارم تا بمانم بی صدا
.
از حسینِ فاطمه، دیگر مکن ما را جدا
.
عطرِ اربابم حسین می آید
.
شعر از : حبیب رضائی رازلیقی
.
پ ـ ن
ان شا الله محّرم بدون قرنطینه عزاداری کنیم
.
- ۹۹/۰۳/۰۶