دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

او می آید

.
"او می آید"
.
گرنباشی چشم بینا را چه سود /
عمرمن آمد به سر، امّا چه زود /
بوف ظلمت شعرخاموشی سرود /
حسرت دیدار تو، حقّم نبود /
تا نفَسی مانده، بیا //
.
.......حبیب رضائی رازلیقی

.

  • ۹۹/۰۱/۲۴
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۱)

  • محمدعلی رضاپور(مهدی)
  • سلام استاد ارجمند!

    ماشاالله اشعار و مخصوصا سروش های ماهرانه ای می سرایید.

    به خواست خدا، با کمک دوستانی چون شما قصد داریم شعر سروش را بهتر به جامعه ی ادبی بشناسانیم.

    ممنون که مددکار هستید.

    پاسخ:
    سلام برادر عزیزم استاد رضاپور

    خواهش میکنم بنده مشتاق آموزشم

    وا از شما هم ممنونم که با شیوه های نوین 
    بنده را آشنا نمودی

    موفقیت شما در ابداع اشعار جدید آرزومندم
    یا علی ع

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی