دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

گلگون چهره های مست

( گلگون چهره های مست )


امشب به میِ نابت ، تا گاهِ سحرمستم

ساقی قدَحم پر کن ، سجّاده یِ خود

بستم


رفتم رَهِ صد ساله ، در یک شبِ مستانه

بتهایِ عبادت را ، در بُتکده  بشکستم



خارج شدم از مکتب ، رفتم درِ میخانه

دروازه یِ ایمان را ، در میکده ها بستم



این چهره یِ زردِ من ، گلگون شده با

باده

هُشیار نخواهم شد ، از بندِ ریا رَستم



در جمعِ وفا داران ، محبوبِ من است

تنها

دیوانه یِ گیسویش ، از بتکده بُگسستم



در راه وصالش گر ، دشواریِ رَه باشد

جان فدیه یِ دیدارش ، خواهانِ خطر

هستم



ای ماه رُخت پنهان ، از دیده ی هُشیاران

با خیلِ خُماران به ،  دیدارِ تو پیوستم



با جمعِ خراباتی ، مستانه کنم خنده

پروانه شدم شمعت ، از معرکه ها

جَستم


 

بشنو زِ ( حبیب ) امشب ، رازِ دل خود

گوید

در ساحل نومیدی ، غربت زده بنشستم



صد حیف دراین ایام ، عمری به فنا دادم

در عهدِ کهنسالی ، لرزان بوَد این دستم



........... حبیب رضائی رازلیقی


قالب : غزل

وزن : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن

بحر : هزج مثمن اَخرب سالم

  • ۹۷/۰۱/۰۲
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی