دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

غدیر


( غدیر )


شد دَهُم از سالِ هجرَت

بر محمّد حجِّ آخر

وَحی آمد ، شد بشارَت

فرصتی گشته میّسر


چون پیامی آمده از سویِ جانان

یک مکانی مُنتهی برکعبه باشد در مسیر

میکند ابلاغِ فرمان

در محلی نامِ آن باشد غَدیر


بر علی دنیاست  عاشق

اِنس و جِن عاشق مَلائک

برده دل حتّی زِ خالق

اَنبیا شد حیدری  مَسلَک یکا یک


دست او را بُرد بالا

من شما را بوده باشم گَر نَبی

هر که را هستم مولا

بعدِ من باشد مولایَت علی ع


نقطه عطفی از ولایت

باز شد یک بابِ دیگر

شیعه را عیدِ سعادت

چون علی گردیده رَهبر


حبیب رضائی رازلیقی


ـــــــــــــــــــــــــــــــ

وزن 

فاعلاتن



  • ۹۵/۰۶/۲۹
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی