دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

سقوط

( سقوط )


گوشه ی دنـجِ بوستـانـی

زانـوهایـم را

محکم به آغوش می فشردم 


آنگاه دیدم 

قاصدکی 

سبکبال و بـی وزن 

معلق در آسمان 

می پرید شادمان 

اختیـارش را سپـرده 

به نسیمِ روباه صفتِ غروبِ تابستان


قاصدکِ ساده لوح

در مدارِ حمـاقت

به فرمانِ نسیم

میرقصیـد بی اختیار


چه کوتاه بود 

عمر شادیها

توطئـه ی شومِ نسیم

عاقبت شد کارگر


قاصدک 

تنهایِ تنها 

آرام روی لجنـزار 

فرود آمد

 

مات و مبهـوت 

خیره شدم...

..به قاصـدکِ نگون بخت

پلاسیـده نازیبـا 

گرفتارِ لجنـی متعفـن 

روزگار

مرگی غمبـار را.....

....برایش رقـم زده بود


کاش جای قاصدک

"حماقت "

مدفون میشد


           حبیب رضائی رازلیقی

  • ۹۵/۰۳/۱۰
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۱)

  • تبدیل عکس به نقاشی
  • تبدیل عکس به نقاشی
    پاسخ:
    درودها 
    ممنون 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی