هولطیف
( رجز ) ابولفضل ع
من زادهٔ حیــدرم
سپه شکن صفدرم
علمــدارِ لشکـرم
من قمرم برحسین
لعن خدا برشمـا
جماعتِ بی حیــا
دشمنِ آل طاهـا
ای دشمنان حسین
شهبازِ تیز چنگـم
بر بیشه ها پلنگم
آماده بهر جنگــم
رمز من است یاحسین
با تیغ پرِ شرارم.
داد ازشما ستانم
فرزندِ ذوالفقارم.
من نوکرم بر حسین
سقایِ کودکانــم
کوشم به حدِّ جانم
تا آب را رسانــم
بـرکودکــان حسیـن
من آب را ننوشـم.
از اب چشم پوشم
اید ندا به گوشـم
لب تشنه ای یا حسین
ای مشکِ ای ذوالفقار
یاری کنید به پیکـــار
آرم زِ لشکر دَمــــار
تا من رسم بر حسیـن
دستم ز تن جدا شـد
در راهِ حق فدا شـد
یک دست بیصدا شد
قربان نامت حسیـن
کوشم به دست دیگر
خود را زنم به لشکر
شاید رسد بــــرادر
دریاب عباس٬ حسین
عباسِ زار مضطـر
دریاب ای بـــرادر
اندر میانِ لشکــر
قطعِ یدینم حسیـن
ای مشکِ آرزویـم
بردی تو آبرویــم
با کودکان چه گویم
لب تشنه ام یا حسین
زهرایِ اطهر آمـد
مامِ برادر آمـــئد
غمخواره مادر امد
من راضیم یا حسیـن
جسم من اینجا گُذار
رو سویِ خیمه ها آر
دریـاب زینـــبِ زار
ای شاهِ دلها حسین
رضایی نوحه گـَر شد
زمانی خون جِگـر شد
صد شُکر غم به سرشد
از لطف مولا حسیـن
حبیب رضایے رازلیقے و
محمد زمانے
مورخ ۹۴/۱۰/۲۳
کاری مشترک بین بنده و دوست عزیزم جناب محمد زمانی
- ۹۴/۱۰/۲۳