(به همین ساده گی)
حلاوتِ عشق تو
تلخ گشتهِ به کامم
سیه شده مِیمنه و میسرَم
ساده بگویم دلم آتش گرفت
آفت جانم شده
آن نِگَهت
یارِ سیه چشمِ من
به یک نظر باخته ام زندگی
به همین ساده گی
ز عشقِ تو نصیبِ من ،اشک و آه
این تنِ رنجور را
طاقتِ هجران نیست
رُخ بِنما
سُرایمت سرودِ دلداده گی
به همین ساده گی
حبیب رضایی رازلیقی
سیزده دی نود چهار
اللهم عجل لولیک الفرج
- ۹۴/۱۰/۱۳