دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

دفتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

رنج وصالت بکشم چون بسی ، نوبت خود را ندهم بر کسی

سلام
بسیا عالی و خوب من که راضی هستم

آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

عطر گل نرگس

( عطر گل نرگس )


در پسِ این سیاهی

ظلمت و تاریکی

تازیانه در دستانِ دیو شب

برتنِ نحیفِ من می نوازد

شلّاقِ جهل را


آنگاه می آیی

نورِ جمالت

شب را کنار میزند

سپیده آمدنِ سحَر را نوید میدهد  


به مَخیله نگُنجد

شکوهِ عزّتِ تو

گرمایِ وجودت

به رگهایِ خشکِ من

جاری میکند

خونی تازه را


سپس

نرگس و شقایق

شکوفه می زند

عطرِ گلِ نرگس

نوازش میدهد

مشامِ تاریخ را


و من که چندین فصلِ خشک را

تجربه کرده ام 

از بلندایِ حریمِ عشق

بایک بغل گُل 

بر هر قدمت

شاخه ای نرگس

نثار میکنم 

تو با آمدنت

رهایی را

به ارمغان می آوری

و من سلامی دوباره خواهم کرد

به آزادی


ـــــــــــــ حبیب رضائی رازلیقی


پ ـ ن

اَللهم عجل لولیک الفرج

  • ۹۵/۰۹/۲۵
  • حبیب رضائی رازلیقی

نظرات (۱)

  • عادل فنائی
  • حق چو دید آن نور مطلق در حضور
    آفرید از نور او صد بحر نور
    آفرینش را جز او مقصود نیست
    پاک دامن تر زاو موجود نیست
    میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع)گرامی باد.


    پاسخ:
    سلام دوست گرامی استاد فنائی

    ممننم از لطف شما

    آقایی سروری به مولا 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی